اعتماد به نفس
اعتماد به نفس و اطمینان بی شک لازمه پیشرفت در کارها می باشد . برای کسب اعتماد به نفس بایدبه خود و اعمال خود اطمینان داشته باشید با این اقدام ، اعتماد به نفس را در خود شکوفا می کنید . با اعتماد واقعی و خالصانه ، باور هایتان را نسبت به خویش عمیق تر کنید که این خود موجب دلگرمی ، پشتکار و سخت کوشی بیشتر شما می شود . به خود همواره یاد آ ور شوید که ازعهده کارها بر می آیید .عزت نفس و اعتماد به نفس سالم برای کودک مانند زرهی است که وی را در مقابل چالش های زندگی محافظت می کند . به نظر می رسد بچه هایی که احساس خوبی در مورد خودشان دارند راحت تر با تعارضات کنار می آ یند و در مقابل فشار های منفی مقاومت بیش تری از خود نشان می دهند . آنان گرایش دارند که به آ سانی بخندند و از زندگی لذت ببرند . این کودکان واقع بین ترند و عموما خوش بین تر نیز می باشند . در مقابل ، کو دکانی که عزت نفس پایینی دارند ، چالش های زندگی می تواند منبع اضطراب و ناکامی عمده ای برای آنان باشد . آن ها خودشان را ناچیز می انگارند و در هنگام پیداکردن راه حل برای مشکلات ، زمان سختی را پشت سر می گذارند . اگر افکار خود انتقادی ( self-critical) نظیر این که " من خوب نیستم " یا " من نمی توانم هیچ کاری را به درستی انجام دهم . " به سراغشان بیاید ممکن است تسلیم شده ، یا پس بکشند یا افسرده شوند . هنگامی که آ نان با یک چالش جدید روبرو می شوند ، پاسخ فوری شان این است که : "من نمی توانم "
از طرفی والدین و مربیانی که خود از عزت نفس و اعتماد به نفس پایینی بر خوردارند و خود را با ارزش ، توانمند و مثبت ارزیابی نمی کنند و همواره دچار حقارت و ناتوانی هستند ، اغلب نمی توانند اعتماد به نفس فرزندان و دانش آ موزان خود را رشد دهند . والدینی که با فشار بر فر زندان ، درصدد جبران حقارت ها و شکست های زندگی خود بر می آ یند و در این مسیر توجهی به علائق و استعداد های فرزندان خود ندارند و یا در ارزیابی کیفی استعداد ها و توانایی های فرزندان خود نا توان هستند و توقع و انتظارات ایده آ لیستی که در توان آ ن ها نیست دارند همواره عزت نفس و اعتماد به نفس آن ها را در معرض فرو ریختن قرارمی دهند . بنابر ین وظیفه خطیر وزارت آ موزش و پرورش ایجاب می کند که در جهت ارتقا و رشد اعتماد به نفس مربیان عزیز دست اندر کار تعلیم و تربیت تدبیری اندیشیده و با امکانات مختلف در این امر بکوشد تا این مشکل مرتفع گردد .
متاسفانه در بسیاری از مواقع هوش و استعدادی سرشار دانش آ موزان در پس ابرهای تیره ی کمرویی پنهان می ماند. به عبارت دیگر بعضی از کودکان و نوجوانان کمرو به رغم آنکه ممکن است فوق العاده تیزهوش و سرآمد باشند، اما قدرت هوشمندی ایشان توسط دیگران، به خصوص معلمان به طور واقع بینانه مورد ارزیابی قرار نمی گیرد. کمرویی پایدار می تواند منجر به یک ترس و تنش عمومی شود و کودک یا نوجوان کمرو اعتماد به نفس و جرئت تجربه ی هیچ کار تازه ای را پیدا نکند و در نتیجه عملکرد و پیشرفت او به طور معنی داری پایین تر از سطح توانایی اش ظاهر گردد. به کلام دیگر همیشه فاصله ای قابل توجه بین توان بالقوه و توان بالفعل افراد کمرو وجود دارد.
کمرویی موجب افزایش فوق العاده ی خود توجهی و اشتغال ذهنی فرد کمرو نسبت به واکنش های خویش می شود، به گونه ای که شخص از هرگونه تفکر مولد و خلاق و ارتباط برتر باز می ماند؛ چرا که خلاقیت متضمن برخورداری از شخصیتی سالم، پویا و فعال است و کودکان و نوجوانان خلاق عموماً افرادی کنجکاو، جست و جوگر، اهل چالش ذهنی، انعطاف پذیر، صریح الکلام، شجاع، راحت و بی تکلف، گشاده رو و متبسم هستند. اگر شخصی که دارای عزت نفس بسیار است به پیامی گوش فرا دهد که متناقض با عقیده اوست ، براحتی تصمیم جدید می گیرد که این تصمیم جدید شانس بهتری برای صحت و درستی افکار خود دارد تا اگر بر عقیده خود بماند بنابراین کمرویی قدرت تفکر خلاق و خلاقیت فرد را محدود می کند.در امر آ موزش و فراگیری زبان دوم باید روحیه شهامت و دلیری و جرات را در دانش آ موزان تقویت کرد چرا که صرفا تدریس اصوات و واج ها ، کلمات و جملات زبان دوم توسط مربی کار ساز نیست باید دانش آ موز این روحیه را داشته باشد تا این دروس را در کلاس و دیگر اجتماعات مربوطه تکرار و تمرین کند و مسلما تکرار و تمرین اولیه و ابتدائی خالی از اشکال نیست . اگر دانش آ موز ما تحمل شنیدن اشتباهات خود را نداشته باشد موفقیت مورد نظر حاصل نخواهد شد . و چنین دانش آ موزانی که ارزکمرویی رنج نمی برند و دارای اعتماد به نفس هستند می توانند از انعطاف پذیری با لایی برای فراگیری زبان دوم باشند و خود را با محیط جدید بهتر سازگار سازند .
راه های ساده و عملی برای تقویت نیروی اعتماد به نفس
1-افکارتان را پیشایش بر موفقیت متمرکز سازید .
2-با تمرکز بر استعداد ، توانایی و امکانات خود نیروهای درونی تان را تقویت کنید .
3-نگویید که ای کاش زندگی بهتر از این بود. بخواهید که خودتان بهتر از این باشید.
4-سعی کنید با تکرار کلمات امید بخش و دلگرم کننده روحیه خود را از هر لحاظ قوی تر سازید .
5-در پی هدفتان باشید و فکر تاثیر از جانب دیگران را از خود دور کنید .
6-از شکست هراسی به دل راه ندهید ، زیرا شکست آ غاز پیروزی است . به خاطر داشته باشید که بعضی اوقات شکست ها و ناکامی ها خود برکت هستند.
7-انسان های دارای اعتماد به نفس تمایل به ریسک کردن دارند و کسانی که ریسک می کنند اعتماد به نفس را در خود تقویت می کنند.
8-تمرکز کامل در راستای تحقق رؤیاهایتان شور و شوق شما را افزایش می دهد و اعتماد به نفستان را بالا می برد.
9-هر وقت به کسی لطفی می کنید اعتماد به نفس و عزت نفس شما به همان اندازه افزایش می یابد
10- با دیگران با ملاحظه ، ادب و متانت رفتار کنید تا ببینید که اعتماد به نفستان چطور بالا می رود.
11--کاری کنید که دیگران احساس کنند انسان های ارزشمندی هستند. هر چه بیشتر در دیگران احساس ارزشمند بودن ایجاد کنید خودتان هم بیشتر این احساس را پیدا می کنید.
12- احساس تعهد کامل در روابطتان با دیگران، اعتماد به نفس و عزت نفس را در شما تقویت می کند.
13-امید و ایمان را باور کنید و آن را شعار همیشه خویش سازید .
14-دائما به خود تلقین کنید که من می توانم راه حل هر مشکلی را پیدا کنم . پذیرش تمام عیار خود به عنوان یک انسان ارزشمند از عوامل حقیقی ایجاد اعتماد به نفس است.
15-برای رفع هر مشکل به مغزتان رجوع کنید واز آ ن کمک بخواهید .
16-همیشه در ردیف های جلو بنشینید . درردیف های جلو نشستن ، اعتماد به نفس ایجاد می کند . بی شک در ریف های جلو امکان آن که در معرض دید باشید را افزایش می دهد ، ولی یادتان باشد موفقیت به طور کل مترادف معروفیت و مشخص بودن است .
17-نگاه کردن به چشمان و چهره دیگران را تمرین کنید . افراد با استفاده از چشمانشان ،خود را تا حد زیادی به ما می شناسانند . معمولا کسی که نتواند به چشمان دیگران نگاه کند ، دو نوع بر داشت را القا می کند یا می گوید: ٌدر مقابل شما احساس ضعف و حقارت می کنم و از شما می ترسم ٌ و یا آن که با پرهیز از نگاه دیگری می گوید :ٌ احساس گناه می کنم ، کاری کرده ام یا به چیزی فکر کرده ام که نمی خواهم از آن آگاه شوید . می ترسم اگر نگاهم با نگاه شما تلاقی پیدا کند ، آن را از درونم بخوانید .
18- سرعت راه رفتنتان را بیست و پنج درصد تند تر کنید .روان شناسان معتقدند ، شلختگی ، لاقیدی و پرسه زدن ، ویژگی های آدمی است که نسبت به خودش ، کارش و مردم پیرامونش ، نگرش مثبتی ندارد . حال آن که آن ها بر این باورند که با تغییر دادن سرعت حرکت و حالت خود می توانیدنگرش خود را نیز عملا تغییر دهید . خوب دقت کنید ، متوجه می شوید که حرکات بدن ، نتیجه واکنش ذهن است حرکاتتان باید نشان دهنده اعتماد به نفستان باشد. راست بایستید، سرتان را بالا نگه دارید و سرحال و شاد راه بروید. خواهید دید که احساس وعملکرد بهتری خواهید داشت.
در این زمینه سه نوع از آ دم ها با واکنش های مختلف وجود دارند :
الف : آدم های شدیدا واخورده و یا بی کس وکار ، آن ها فقط پرسه می زنند وبیکار می گردند ، زیرا از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند .
ب: آدم های معمولی ، راه رفتنشان هم معمولی است .
ج: گروه سوم که از اعتماد به نفس بسیار بالائی بر خوردارند ، از آدم های معمولی تند تر راه می روند . از راه رفتنشان این طور بر می آ ید که گویی به جای مهمی می روند و یا کار مهمی دارند .
19- بلند ،جدی ، با قاطعیت و بدون ترس حرف زدن را تمرین کنید . در بر خورد با انواع اجتماعات افراد بسیاری هستند که با وجود سریع الانتقال بودن و داشتن استعداد بسیار ، خاموش گوشه ای می نشینند و توان شرکت در گفت و شنود ها را ندارند . این به آن معنا نیست که چنین افرادی نمی خواهند به گروه بپیوندند و یا بحث با دیگران را دوست ندارند ، بلکه علت سکوت آن ها در جمع این است که به خودشان می گویند ٌ احتمالا نظر من به هیچ دردی نمی خورد ، اگر حرف بزنم آ بروریزی می کنم ، سایر اعضا گروه ، حتما معلوماتشان از من بهتر است . نمی خواهم آن ها بفهمند که من چقدر بیسوادم . هر گز از این که فرد بی اطلاعی به نظر برسید نگران نباشید . زیرا این طور به نظر نخواهید رسید و فقط این مسئله نتیجه افکار خودتان است .
هر دفعه که این آ دمها ی ساکت ، فرصت حرف زدن را از دست می دهند ، بیش از پیش ، احساس زبونی و ناتوانی را در خود افزایش می دهند . ولی این قرار ها ، قرار هایی هستند که واقعا هیچ گاه به عمل نمی رسند . نکته مهم این است : هر دفعه که شخص به دلیل کم رویی یا خجالت کشیدن ، فرصتی را برای حرف زدن از دست می دهد ، مانند آن است که مقداری دیگر از زهر عدم اطمینان را سر کشیده باشد . به این ترتیب ، اعتماد به نفس او هر روز کمتر و کمتر می شود . فکر خود را بر این موضوع متمرکز کنید که باید به افراد دیگر بفهمانید که شما هم می توانید سخن بگویید ، این یک ویتامین تقویت اعتماد به نفس است . بلند تر سخن بگویید ، بر اطمینان خود بیشتر می افزایید و صحبت کردن در مرحله بعد آسان و آسانتر می شود . پس بلند و قاطع سخن بگویید تا اعتماد به نفس شما تقویت شود .
20- هنگام دست دادن جدی باشید . خوب دست دادن شما را فردی مصمم و قاطع نشان خواهد داد ، شل و وارفته دست ندهید . سعی کنید در برقراری ارتباط با دیگران ابتکار عمل را به دست بگیرید.
21- در جمع نظر بدهید ، سعی کنید در تمام مجامع آزاد و داوطلبانه حرف بزنید و پیشنهاد هایی را عنوان کنید ، سئوالی مطرح کنید . در هر حال آ خرین شخصی نباشید که سخن میگوید . سعی کنید مهر سکوت را بشکنید و در رابطه با هر مسئله ای که طرح می شود اولین سخنران باشید . یادگیری صحبت کردن در جمع ، اعتماد به نفس شما را به میزان بسیار زیادی افزایش می دهد. اعتماد به نفس شما با این مطلب که تا چه حد احساس می کنید در تحول دنیای پیرامون خود مؤثرید رابطه مستقیم دارد. هر چه بیشتر بتوانید بر دیگران تأثیر بگذارید آرامش و اعتماد به نفس بیشتری خواهید یافت.
22- خندان باشید ، بیشتر افراد ادعا می کنند که گاه یک لبخند براستی سر حالشان کرده است . یک لبخند عالی ترین دارو برای کمبود اعتماد به نفس است .
23- هر عمل یا حرفی از جانب شما که باعث بالا رفتن اعتماد به نفس در دیگران می شود ، اعتماد به نفس خودتان را نیز بالا می برد.
24- به دانش آ موزان باید توسعه گردد که سعی کنند بانگاهی مثبت و مهربان به دنیای اطراف و انسان های دور و بر خود نگاه کنند ، به آن ها مهر بورزند و دوستشان بدارند ، زیرا خلقت همه ما زیبا و دوست داشتنی است . در این صورت ، هم در زندگی شخصی ، هم در کارها و امور اجتماعی موفق خواهند بود . اگر عادت داشته باشند که همیشه نقاط منفی رفتار خود و دیگران را تعبیر و تفسیر کنند ، نوعی احساس بد بینی و منفی گرایی در آنها بوجود می آ ید و به مرور زمان حس اعتماد به نفس خود و دیگران را پایین آ ورده ، و امنیت روانی خود را تحت الشعاع قرار می دهند
25-مربیان و والدین باید به این نکته توجه کنند که تنبیه آشکار ودر میان دیگر دانش آ موزان گاهی اوقات باعث کاهش اعتماد به نفس دانش آ موزان می شود حتی بزرگان دین سفارش کرده اند که در جمع ، از دیگران انتقاد نکنید و عیوب آن ها را آشکاتر نسازید . حتی فرزندان خود را در تنهایی تنبیه و در جمع تشویق کنید تا قدرت روحی و اعتماد به نفس آ نان از بین نرود .
4- خود شکوفایی (SA) Self- Actualization:
توانایی تشخیص استعدادهای ذاتی و استعداد انجام دادن کارهایی را که شخص می تواند و می خواهد و از انجام دادن آنها لذت می برد ، بررسی می کند.
یکی از وظایف بسیار مهم نظام آموزش جامعه، ایجاد خود شکوفایی در ذهن نوجوانان و جوانان است. خود شکوفایی را می توان «بروز خود بعنوان یک شخصیت بی همتا دانست.» خود شکوفایی، نیازمند خود آگاهی است. مدارس، دبیرستان ها و دانشگاه ها باید دانش آموزان و دانشجویان رانسبت به توانایی ها واستعدادشان آگاه سازند. آنان در آغاز تحصیل باید این حقیقت مهم را بدانند که خود بی همتایی را می سازند وآینده بی همتایی را هم خواهند داشت. همین که دانش آموزان بالغ شدند، باید اساس بی همتا شدن را در او عمیق و کامل کرد. او بایستی از همان سال اول مدرسه، به بی همتایی هر یک از اطرافیان خود نیز پی ببرد. بدون اعتقاد به زیستن برای خود شکوفایی و یاری دیگران در شکوفا سازی خویش، تلاش برای پرداختن به خود، به نوعی انحطاط ناسالم خود پرستی منجر می شود. خود خلاق برای شکوفایی درست، به خودهای دیگر نیازمند است. نکته دیگراینکه تمامی مواردی که شرحشان رفت، زمانی مفید فایده خواهند بود که معلمان، دبیران، مربیان و اساتید خودشان عملا آنها را درونی نموده و بدانها پایبند باشند. مربیان بایستی خلاق، مبتکر، کنجکاو، محقق، با اعتماد به نفس، سخت کوش و خود شکوفا باشند، در غیر اینصورت رهنمودهای تربیتی بلا اثر خواهند بود.
به عقیده روان شناسان ، بهترین راه برای وادار کردن دانش آ موزان به یادگیری بهتر و سریعتر مطالب درسی این است که به نتیجه کارهای خوبی که انجام می دهند بیشتر توجه کنیم . هر دانش آ موزی کم و بیش ، کار با ارزشی انجام می دهد که در حد خود در خور ستایش و قدر دانی است . کافی است که باد بزن فعالیت های مدرسه چندان وسیع باشد که هر دانش آ موزی فرصت ابراز وجود پیدا کند . حتی دانش آ موز کم استعداد و نوجوانی که نسبت به مدرسه و برنامه های آن علاقه ای از خود نشان نمی دهد هم باید بتواند تجربیات موفقیت آ میزی بدست آ ورند . برای آ موزش زبان دوم مرییان در این زمینه باید توجه بیشتری از خود نشان دهند . کوچک ترین پیشرفت فراگیران باید مد نظر مربی قرار گیرد زیراشاید همان بتواند اولین استارت حرکت او در زمینه فراگیری زبان باشد . گاهی اوقات داشتن انتظارات و توقعی یکنواخت از همه ی فراگیران باعث ریزش عده کثیری از میدان آ موزش و یادگیری می شود ، پس بهتر است که از هر کس توقعی در حد او داشته باشیم تا بدان وسیله بتوانیم همه را به سمت و سوی دلخواه حرکت دهیم . باید نسبت به اختلافات فردی یادگیرندگان با احترام برخورد کرد و در پرورش استعداد های ویژة آنان کوشید . در یادگیری هرگز دانش آ موزان را به رقابت با یکدیگر وادار نکنید و از یکسان بار آوردن آنان بپرهیزید . هر دانش آ موز دارای استعداد ویژة و مخصوص به خود است که امکان دارد از این لحاظ با سایر دانش آ موزان فرق داشته باشد . پس مربی باید باید تلاش کند که در پرورش استعدادهای ویژة فردفرد دتنش آ موزان بکوشد .
حل مسئله و رابطه آن با خود شکوفایی
این روش یکی از روشهای فعال تدریس است. اگر نظام آموزشی بخواهد توانایی حل مسئله را به دانش آموزان یاددهد, (البته مسئله به معنی مشکل و معضل نیست, به بیان دیگر مسئله موضوعی نیست که برای ما مشکل ایجاد کند, بلکه رسیده به هدف در هر اقدامی, به نوعی حل مسئله است, , در این روش آموزش در بستر پژوهش انجام می شود و منجر به یادگیریری اصیل و عمیق و پایدار در دانش آموزان می شود. در این روش ابتدا معلم باید مسئله را مشخص, سپس به جمع آوری اطلاعات توسط دانش آموزان پرداخته شود, و بعد از جمع آوری اطلاعات بر اساس اطلاعات جمع آوری شده دانش آموزان فرضیه سازی و در نهایت فرضیه ها را ازمون و نتیجه گیری شود. در آ موزش زبان دوم مربی می تواند موضوعی را انتخاب نماید و دانش آ موزان با توجه به موضوع ،آن چه در ذهن خود دارند شروع به ساخت جملاتی نمایند به عنوان مثال مربی یک داستان کوتاه و یا مکالمه ای را مطرح سازد و دانش آ موزان در حول محور این داستان یا مکالمه آن چه در ذهنشان خطور می کند روی کاغذی بنویسند و بعد تمامی جملات دانش آ موزان توسط سرگروه جمع آ وری شده و با همفکری به صورت یک مکالمه یا داستانی کامل در آ ورند . البته می توانند آن را به تعداد دانش آ موزان تکثیر کرده و به همه بدهند .
اگر روش حل مسئله درست انجام شود می تواند منجر به بارش یا طوفان فکری گردد. یعنی اگر معلم روش تدریس حل مسئله و مراحل آن را به درستی انجام دهد, دانش آموزان می کوشند تا برای حل مسئله با استفاده از تمام افکار و اندیشه هایی که دارند, در کلاس راه حلی بیابندو آن را ارائه دهند. به بیان دیگر اگر معلم در روش تدریس حل مسئله به درستی عمل کند, منجر به روش تدریس بارش مغزی نیز می شود. به طور کلی اگر نظام آموزش و پروش بخواهد در جهت تقویت زمینه های بالقوه خلاقیت نقش مهمی ایفا کند همانا بست روشهای تدریس حل مسئله و بارش فکری در کلاس درس توسط معلمان است.
5- استقلال IN)) INDEPENDENC
توانایی خود رهبری، خویشتن داری فکری و عملی و رهایی از وابستگی های هیجانی را بررسی می کند.
نو جوان ، در بند استقلال اخلاقی ، اقتصادی و فکری خویش است و آ رزو می کند که بتواند از زیر بار نفوذ بزگسالان و از جمله اولیا و مربیان خویش رها شود . می خواهد در خانواده اطاق و میز کار مخصوصی داشته باشد تا در اوقات فراغت خود دور از نظارت بزرگسالان یا مزاحمت خرد سالان چنانکه می خواهد زندگی کند و به تفکر آ زاد و طرح ریزی بر نامه های درسی و تدوین مقررات اداری و انضباطی مدرسه شرکت جوید یا طرف مشورت قرار گیرد . اولیا و مربیان باید در خانه و مدرسه این نیاز اساسی نو جوانان را ملحوظ بدارند و این احتیاجاتشان را حتی الا مکان بر آ ورده کنند . براستی ، دلیلی وجود ندارد که نوجوانان نتوانند در این دوره ، با توجه به آ مادگی های روز افزون خود که کم کم به حد کفایت افراد بالغ نزدیک می شود و قرار است تا پایان این دوره بدان حد یا بالا تر از آن برسد ، در امور خانه و مدرسه قبول مسئوالیت نمایند . آنچه مسلم است این است که اگر به نوجوان به چشم فردی بالغ نگریسته شود ، ولو هنوز بالغ نباشد ، برای ابراز لیاقت و نشان دادن رفتار حاکی از پختگی ، در وضع روانی بهتری قرار می گیرد و آسانتر و بهتر قبول مسئولیت می کند و از عهده بر می آ ید . نوجوان ، برای رسیدن به کمال که اینک ، بر خلاف سابق ، از آن تصوری دارد ، و نیز برای کسب قدرت انجام کارهای بزرگ ، تلاش میکند .(تعلیم و تربیت ، دکتر شکوهی ، ص 191 ) این نیاز در قلمرو یادگیری حائز اهمیت فراوان است .
متاسفانه اکثر مربیان و مدیران آ موزشگاه ها تمایل دارند که در امورات انضباطی و آ موزشی بیشتر از دانش آ موزان تیزهوش و با انضباط استفاده نمایند و گاهی اوقات آنقدر غفلت می ورزیم که انگار اصلا غیر از این تعداد دانش آ موزان ، دانش آ موز دیگری در این آ موزشگاه وجود ندارند . تجربه نشان داده است که به کار گیری و مشورت دانش آ موزانی که افت تحصیلی داشته اند پس از مدتی توانسته اند تغییرات زیادی در خود ایجاد نمایند . مربیان آ موزش زبان دوم هم می توانند با شناسایی این چنین دانش آ موزان و شرکت آنان در برنامه های درسی و بها دادن به آنان باعث رشد خلاقیت واستعداد آ نان شوند .
6- هم حسی(EM) EMPATHY
توان آگاهی از احساسات دیگران و درک و تحسین آن احساسات را بررسی می کند.
7- مسئولیت اجتماعی (RE)SOCIAL RESPONSIBILITY:
توانایی فرد را در معرفی خود به عنوان عضوی مفید و سازنده و دارای حس همکاری در گروه اجتماعی خویش را مورد بررسی قرار می دهد.
دوره نوجوانی برای بسیاری از افراد نگران کننده و اضطراب آ ور است . نوجوان با رسیدن به مرحله فکر انتزاعی و پی بردن به نسبی بودن نقطه نظر های خویش ، دچار شک و تردید می شود و ناگزیر است موقعیت و موضع گیری خود را از جهات مختلف مجددا ارزیابی کند .
نوجوان ، بر خلاف کودک ، نگران موقعیت اجتماعی خویش است و می خواهد در گروه همگنان خود وضع مشخصی داشته باشد و از جهتی احساس ارزش کند . به همین دلیل وقتی وقتی احساس کند که می تواند در مدرسه به طریقی مورد توجه و تایید قرار گیرد ، وضع عاطفی مساعدی پیدا می کند که در سایه آن سازگاری اجتماعیش آ سان و مسائل انضباطی زندگیش کم می شود و سعی می کند از امکانات موجود در مدرسه برای تحکیم و موقعیت اجتماعی خود و رفع این نیاز اساسیش حد اکثر استفاده را نماید .(تعلبم و تربیت دکتر شکوهی ص 190 ) بنابرین مربی باید با ظرافت خاصی به رویداد های آموزشی و تربیتی فراگیر زبان دوم در محیط کلاس و حتی بیرون از کلاس بر خورد کند اشتباهاتی و یا خطاهایی که در بیان مطالب و تلفظ کلما ت رخ می دهد باید مربی طوری اشتباهات و خطاها را اصلاح کند که به موقعیت اجتماعی فراگیر زبان در کلاس و بیرون از کلاس لطمه ای وارد نشود .نقش موقعیت اجتماعی کودک و افزایش توان و استعداد را در تحقیق زیر می توانیم ملاحظه کنیم .
دانشمندان معتقدند، ضریب هوشی بچههای اول خانواده بالاتر است
تحقیقات تازه دانشمندان حاکی است، کودکانی که به عنوان اولین فرزند خانواده بزرگ میشوند، ضریب هوشی بالاتری دارند. پایگاه اینترنتی "بیبیسی" روز شنبه با بیان این مطلب افزود: ضریب هوشی بالاتر در بچههای اول میتواند ناشی از این باشد که آنها نقش آموزگار را برای کوچکترها ایفا میکنند.
تیمی از محققان نروژی دریافتند که بچههای اول خانواده و همچنین کودکانی که پس از مرگ خواهر یا برادر بزرگتر جای فرزند بزرگ خانواده را گرفتهاند، نمره بهتری در تست هوش میآورند.
این مطالعه که نتایج آن در نشریه "ساینس" منتشر شده حاصل بررسی بیش از ۲۵۰هزار سرباز مذکر در ارتش نروژ است. کارشناسان طی چند دهه گذشته در مورد تاثیر ترتیب تولد در خانواده بر هوش و موفقیت در زندگی اختلاف نظر داشتهاند.
حامیان این نظریه استدلال میکنند که بیشترین توجه پدر و مادر نصیب بزرگترین فرزند میشود چرا که او ابتدا تنهاست. اما سایرین ادعا میکنند که تغییراتی در رحم پیش از تولد روی میدهد که عامل این وضع است چرا که مادر در بارداریهای بعدی میزان بیشتر و بیشتری پادتن که میتواند به مغز جنین صدمه بزند، تولید میکند.
از سوی دیگر برخی کارشناسان ارتباط میان ترتیب در تولد و ضریب هوشی را انکار میکنند و به گفته آنها این تصور غلط ناشی از این است که بهطور تاریخی زوجهایی که ضریب هوشی پایینتری دارند در مقایسه با زوجهایی که ضریب هوشی آنها بالاتر است، فرزندان بیشتری به دنیا میآوردهاند.
پروفسور "پیتر کریستنسن"، از موسسه ملی بهداشت حرفهای در اسلو و "تور بیرکدال" از سازمان بهداشت نیروهای مسلح نروژ گفتند، هر چند تفاوتهای هوشی میان فرزندان یک خانواده در گروه مورد مطالعه کم بوده، اما قابل توجه است.
آنها گفتند، یافتههای آنها حاکی از آن است که این پدیده ناشی از تفاوت های اجتماعی است نه بیولوژیکی. برای مثال مردانی که سومین فرزند خانواده بودهاند اما خواهر یا برادر بزرگتر را در همان ابتدای کودکی از دست دادهاند و در نتیجه بهعنوان فرزند دوم بزرگ شدند در تست ضریب هوشی تقریبا به خوبی بچههایی که واقعا فرزند دوم خانواده بودند، عمل کردند.
"فرانک سالووی"، از موسسه شخصیت شناسی و تحقیقات اجتماعی در دانشگاه کالیفرنیا که در مورد چگونگی تاثیر نحوه تربیت بر شخصیت و هوش مطالعه کرده، معتقد است که ضریب هوشی بالاتر در بچههای اول میتواند تا حدودی ناشی از این باشد که آنها به خواهر و برادر کوچکتر خود چیزهایی یاد میدهند. به علاوه تمایل بچههای اول به پر کردن نقش سرپرست دوم، و به عهده گرفتن نقشی آگاهانه، منضبط و پخته، ممکن است ضریب هوشی بالاتر بچههای اول را توضیح دهد.
ٌ ٌ یادگیری همیارانه اثر مثبتی بر شاگردان و دانش آموزان از انواع گوناگون دارد . یک بررسی شگفت انگیز در باره راهبرد های یادگیری با همیاری همکلاسی ها اثرات این راهبرد ها را بر شاگردان با پیشینه یادگیری گوناگون بررسی کرد و ار نتایج قابل توجهی برای همه دسته های شاگردان پرده بر داشت . و نتزل ( 1991) ، به این نتیجه رسید که توسعه و رشد مثبت مسئولیت اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی شاگردان به سبب پدید آ مدن جمع افزایی و حالت مثبت اثر فردی که با فعالیت همیارانه همراه است اثر می گذارد . ٌ ٌ
8- روابط میان فردی (IR): INTERPERSONAL RELATIONSHIP
توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل که نزدیکی عاطفی، صمیمیت و داد و ستد مهرآمیز از ویژگی های آن است، بررسی می کند.
9- آزمون واقعیت (RT): REALITY TESTING
توانایی ارزیابی رابطه بین تجربه عاطفی و عینیت های موجود را بررسی می کند.
10- انعطاف پذیری (FI): FIEXIBILITY
توانایی کنار آمدن با هیجان ها، افکار و رفتارهای فرد را در شرایط و موقعیت متغیرهای مختلف بررسی می کند.
همه ما انسان ها در شخصیت خود تمایلات خاصی را گاهی او قات در جهت انعطاف پذیری و در سایر مواقع در جهت تصمیم گیری آ نی نشان میدهیم . مطالعاتی در زمینه روانشناسی انجام گرفته است تا تعیین کند که در حوضه شناختی شخص پاسخ یک مسئله را تا چه حد به طور حدسی و تصادفی ( تصمیم آ نی ) می دهد ، یا تصمیمی سنجیده تر یا حساب شده تر ( انعطاف پذیر تر ) اتخاذ می کند . دیوید اوینگ ( 1977) به دو سبک اشاره دارد که با بعد انعطاف پذیری – تصمیم گیری آ نی ارتباط دارند این دو عبارتند از سبک نظام دار و سبک شمی . سبک شمی متضمن شیوه ا ی است که در آن شخص بر پایه بر داشت های خود حدس های مختلفی می زند و احتمالا قبل از دست یابی به راه حل چندین حدس متوالی می زند . افرادی که شیوه تفکر نظام مندی دارند تمام جنبه های مساله را در نظر می گیرند و تمام راه های گریز را مورد توجه قرار می دهند و پس از تعمق بسیار با دقت به راه حل دست می یابند . کاربرد نکات فوق در مورد فراگیری زبان فراوان است . مشخص شده است که کودکانی که ا ز حیث ذهنی انعطاف پذیر هستند به هنگام خواندن کمتر از کودکانی تصمیم گیری آنی می کنند و مرتکب خطا می شوند . در پژوهشی دیگر مشخص شد که استدلال استقرائی در مورد افراد انعطاف پذیر موثر تر است ( کاگان ، پیرسون ، ولش1966) و این می رساند که عموما افراد انعطاف پذیر می توانند از یادگیری استقرائی بهره بیشتری ببرند .
موضوع انعطاف پذیری تصمیم گیری آنی متضمن نکات مهمی در مورد یادگیری و تدریس زبان دوم در کلاس در س ا ست . معلمین معمولا در مورد اشتباهات زبانی بسیار سخت گیر هستند و این امر بویژه در مورد زبان آ موزان دارای سبک سریع تصمیم گیری که احتمالا بیش از افراد انعطاف پذیر تمایل به حدس زدن در مورد جواب صحیح دارند درست است .از سوئی دیگر ممکن است یک فرد انعطاف پذیر نیاز به برد باری معلم داشته باشد و معلم باید به او فرصت بیشتری برای یافتن پاسخ بدهد . این هم قابل تصوراست که دارندگان سبک های سریع و تصمیم گیری از تعدادی از مراحل دستوری زبان به سرعت بگذرند در حالی که افراد انعطاف پذیر ، گرایش به انعطاف در هر مرحله خاص و برداشتن گام های بلند تر ازیک مرحله تا مرحله بعد دارند .
11- حل مساله (PS): PROBLEM SOLVING
توانایی تشخیص و تعریف مشکلات و خلق و کاربست راه حل های موثر را مورد مطالعه قرار می دهد.
در رابطه با نقش این مولفه در فرایند آموزش و یاددهی و یادگیری و اینکه چه مشکلاتی ممکن است سر راه دانش آ موزان در فراگیری زبان دوم پدید آ ید و باید چگونه دانش آ موز را آ ماده سازیم تا بتواند با تقویت توانایی های خود بر این مشکلات فائق آید .
یکی از عواملی که باعث می شود توانایی و استعداد دانش آ موز را در امر فراگیری زبان دوم دچار اختلال کرده و حتی کاهش دهد ایجاد عزت نفس پایین است ، زیرا که عزت نفس یک کودک در طول دوران رشد ثابت نیست و بالا و پایین می رود .به علت این که عزت نفس کودک تحت تاثیر تجارب و ادراکات جدیدش قرار می گیرد ، بار ها تغییر می یابد . از این رو ، شناخت عزت نفس بالا و عزت نفس پایین برای والدین مفید است .
کودکی که عزت نفس پایینی دارد ممکن است نخواهد چیز های جدید را امتحان کند . او ممکن است مکررا در مورد خودش خود گویی های منفی داشته باشد . به عنوان مثال با خودش می گوید : ٌ من کند ذهن هستم ٌ ، ٌ من هرگز یاد نخواهم گرفت ٌ چنین دانش آ موزی ممکن است در برابر ناکامی ، تحمل اندکی از خود نشان دهد ، به آ سانی در هم بشکند . دانش آ موزان دارای عزت نفس پایین گرایش دارند که ازخودشان زیاد انتقاد کنند و به آ سانی از خودشان ناامید می شوند . سختی ها را به عنوان شرایط تحمل ناپذیر قلمداد می کنند و با عقب نشینی به آن ها واکنش نشان می دهند . اما کودکانی که دارای عزت نفس بالایی هستند وقتی چالشی پیش می آ ید ، قادر است برای یافتن راه حل تلاش کند . به جای این که بگوید :ٌ من آ دم نادانی هستم ٌ، خواهد گفت : ٌ من این مسئله را نفهمیدم ٌ ، از نقاط ضعف و قوت خود آ گاهی دارد و آن ها را می پذیرد و حس خوش بینی بر وی مسلط است .
یکی از وظایفی که بر عهده مربیان و اولیا وجود دارد این است که چنین دانش آموزان را ترغیب نماییم که موقعیت را درست و واضح ببینند . یک پاسخ مفید در این موقعیت این است که :ٌ تو دانش آ موز خوبی هستی و وضعیت تحصیلی ات عالی است فقط یادگیری زبان انگلیسی یکی از موضوعاتی است که لازم است زمان بیش تری برایش صرف کنی . که در این زمینه ما بیشتر با هم کار خواهیم کرد .ٌ
12- تحمل تنش ها (ST): STRESS TOLERANCE
توان تحمل فرد را در برابر رویدادهای ناخوشایند و شرایط تنش زا و هیجان های شدید بررسی می کند.
هدف این الگو ایجاد تغییر رفتار مناسب در دانش آموزان است. مثال: دانش آموزی که در امتحان دچار اضطراب میشود یا از درس ریاضی می ترسد, به او می آموزد که چگونه رفتار خود را تغییر داده و موجب کاهش این اضطراب و ترس در خود شود. در این الگو معلم حامی دانش آموزان است و یک فضای مثبت ایجاد میکند تا آنها به اصلاح رفتار خود بپردازند. این الگو در سنین مختلف و همه دورههای تحصیلی کاربرد دارد, و در نهایت دانش آموزان را قادر به توصیف, توضیح, پیش بینی, کنترل و تغییر رفتار خود مینماید. بطور کلی معلم از طریق این الگو می تواند تغییرات مطلوب را در رفتار دانش آموزان ایجاد نماید.
تنش هایی که ممکن است در فراگیری زبان دوم ایجاد شود .
در فراگیری زبان دوم اطلا عات به ظاهر متناقض بسیار زیاد است . کلماتی که با زبان مادری متفاوت است ، قوانینی که نه تنها با هم متفاوتند بلکه به دلیل موارد خاص استثنا با یکدیگر متناقض اند و گاهی اوقات تمام یک نظام فرهنگی با نظام فرهنگی بومی دیگر متفاوت است .موفقیت در زبان آ موزی به شکیبایی و تحمل در مقابل این ابهامات بستگی زیادی دارد ، حد اقل برای دوره ها و یا مراحل موقتی که در طول آن فرصتی برای حل موارد زمانی مبهم بوجود می آ ید . چاپل و رابرتز ( 1986) شکیبایی در مقابل ابهام را در بین افرادی که انگلیسی را به عنوان زبان دوم می آ موختند در ایلیونز اندازه گرفتند آن ها در یافتند که زبان آ موزان دارای شکیبایی زیاد در مقابل ابهام در برخی فعالیت های خاص زبان اندکی موفق ترند . این یافته ها – هر چند به صورتی نه چندان مطمئن – نشان می دهند که ممکن است شکیبایی در برابر ابهام عامل مهمی در یادگیری زبان دوم باشد .
لولا المشقه سادالناس کلهم الجود یفقر والا قدام قتال
اگر رسیدن به قله موفقیت و پیروزی بدون درد سر و تحمل شدائد و مشکلات میسر می شد ، پس همه آحاد مردم باید به راحتی در هر زمینه که دلشان می خواهد با ید برسند ولی چنین نیست . جود و بخشش باعث تنگدستی وجلو رفتن به خط مقدم جنگ و کار زار باعث مرگ و نابودی می شود . بنابرین باید خود را آماده مقابله با مشکلات کرد
13- کنترل تکانه ها (IC): IMPULSE-CONTROL
توانایی مقاومت فرد را در برابر تنش ها یا وسوسه و کنترل هیجان های خویش بررسی می کند.
کنترل تکانه ها
و نقش معلم در موفقیت دانش آ موزان
اصطلاح تکانه کاربردهای گوناگونی در روانشناسی دارد؛ امّا به طور کلی میتوان گفت تکانه به معنی هر انگیزة آنی برای یک عمل خاص است که کنترل و جهتگیری آگاهانه در آن اندک است. شاید بتوان گفت توانایی کنترل تکانه (مقاومت در مقابل به عمل درآمدن بی اختیار تکانهها) اساسی ترین مهارت روانی و ریشة تمام خویشتنداریها است. زیرا تمام هیجانها (خشم، شهوت، انواع هوسها) به خاطر سرشت ذاتی خود به تکانهای برای عمل کردن میانجامد.
تکانش به هر جرقه فوری و آنی اطلاق می گردد که باعث ایجاد تغییر و تحول در رفتار آ دمی می گردد، اما اینکه چگونه از تکانش در عدم موفقیت وشکست دانش آ موز استفاده نمائیم نکته ای است که باید مربیان با ظرافت خاصی به آن توجه نمایند . چرا دانش آموز در فراگیری دانش به شکست مواجه می شود ؟ عامل عدم موفقیت چیست ؟ اغلب اوقات بسیاری از اولیا و مربیان برای اینکه براحتی از بار مسئولیت خود را خلاصی دهند به طور یک جانبه دانش آ موز را به پای میز محاکمه قرار داده و بدون آن که راضی باشند او حرف و کلامی را به عنوان دفاعیه از خود ابراز نماید ، با انگ کودن و بی استعداد او را محکوم می نمایند و چه بسا که برای همیشه به پرونده پیروزی و موفقیت او مهر ننگ و شکست و بی عرضگی زده و مسیر زندگی او که چه بسا می توانست بسیار روشن و درخشان باشد ، تیره و تاریک و تلخ می نمایند . و چه بسیارند چنین فرزندانی که ثمره ای جز سر بار جامعه شدن تحویل جامعه نمی دهند .
اما معلم کارآمد و اولیا باتجربه می توانند شکست و عدم موفقیت را به عنوان ابزاری تازه و جدید در جهت حرکت دادن و استارت مجدد یک دانش آ موز شکست خورده به کار ببرند . و چه بسیارند افرادلایق جامعه امروز ما که شاید شکست ها و عدم موفقیت های پی در پی و متوالی در دوران تحصیل داشته اند . و در زمینه آ موزش زبان دوم صبری صد چندان طلب می کند که باید مربیا و اولیا به کار بندند . عدم موفقیت و اشتباه نو آ موز را باید به عنوان مقدمه فراگیری زبان تلقی کرد ، نه شکست و بدنامی . هم چنان که پدران و مادران در فراگیری زبان اول کودک با صبر و حوصله زیاد و با لبخند های شیرین به اشتباه او برخورد می کنند ما هم می توانیم کمی صبر و بردباری پیشه کرده و عدم موفقیت او را مرحله به مرحله به عنوان ابزاری جهت تقویت انرژی و انگیزه در دانش آ موز به کار ببریم و چه بسا که یک شکست و عدم موفقیت دانش آ موز شما می تواند باعث ایجاد تکانشی در او شود و موفقیت او را تسهیل نماید .
ارتباط کلامی با دانش آ موزان ناموفق چگونه باید باشد ؟
ارتباط های کلامی سالم مجموعه ای از گفت و شنود های زبانی است که در برخورد و رویارویی های خشن و عذاب آ ور ، جادو می کنند و هیجان های مخرب را فرو می نشانند ، تفکر را بر می انگیزانند و تندی های ناخواسته را به آ رامش تبدیل می کنند .
این قانون رفتاری در تمامی ارتباط های کلامی که بین ما انسان ها بر قرار می شود حاکمیت دارد . اما در روابط کلامی با نسل های کم سن و سال و کم تجربه ، حاکمیت قاطع تری نشان داده است .
معلمی کار کشته و تجربه آ موز ، که عمری کارش را با کودکان و نوجوانان سپری کرده است ، حاصل تجربه های خود را با احساسات هیجانی این دسته از انسان ها و بر قراری ارتباط های سالم کلامی ، به پنج مرحله خلاصه کرده است . توصیه او به پدران و مادران و همکاران خود این است که فرایند پنج مرحله ای زیر را تمرین کنند . آنقدرتمرین کنند که به مهارت برسند :
1- تمرین صبوری و شکیبایی در گوش دادن .
خوب گوش دادن به صحبت ها ، حرف ها ، مشکلات دانش آ موزان باعث بالا رفتن عزت نفس دانش آ موز ما می شود ، روحیه او را بشاش و شاداب می کند ، احساس سبکی و راحتی می نماید، احساس ارزشمندی به او دست می دهدو مسلما در جبران نقاط ضعف دچار بحران روحی نمی شود .
2-تمرین انتخاب لحظه های مناسب برای بیان احساس خود .
ً هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ًباید مربیان و اولیا شکارچی ماهری در شکار کردن بهترین موقعیت و زمان باشند . بسیار است پند و اندر و نصیحت که در میان جمع به کسی گوشزد کردن نه تنها کار ساز نیست بلکه شاید جنبه معکوس به خود گیرد . بنابرین باید فرصت های مناسبی را جهت برقراری ارتباط انتخاب کرد تا از دریای طوفانی و مواج و بنیان افکن به ساحل آرام رسید .
3-تمرین به کار گیری کلمه ها و جمله های یاورانه .
کلمه ها و جملاتی که در قالب راهکاربه دانش آ موز جهت رفع نقائص و مشکلات عنوان می شود با توجه به لطافت روحی کودکان و نوجوانان باید طوری انتخاب شود که او فکر نکند او را به پای میز محاکمه کشانده ایم و قرار است او را محکوم کرده و عیوب او را در میان جمع همکلاسی ها عنوان نمائیم . اواین سخنان را تهدیدی برای شخصیت خودتلقی کند ، اگرچنین باشد یقینا سخن ما در او اثر گذار نیست .
4-تمرین پرهیز از قضاوت و تصمیم گیری شتاب آ لود .
باید دانش آ موز خود را باور کنیم و فرصت دهیم تا آن چه درضمیر پنهان خود نهفته دارد با اطمینان کامل مطرح نماید ، سپس تصمیمات مقتضی را جهت راهگشایی نقاط ضعف گرفته شود .
جالب است که ًًًًًًًًً روزی پدری کم صبر و حوصله دست به جیب مبارک پسر نازنین خویش می بردو کارنامه ای را ملاحظه می کند . به سراغ فرزند رفته اورا سخت تنبیه می نماید . پس از این که پدر آ رام می گیرد ، فرزندش می گوید : پدر جان ،کارنامه ای که از جیبم برداشتی از آن من نبود . آن کارنامه متعلق به شما بود که از کتاب های دوران دبیرستان تو برداشتم ً.خوب اینجا آن پدر محترم چقدر باید شرمنده کار شتاب زده خود باشد ؟
5-تمرین فرود آ مدن از مسند و مقام برتر .
اگر بتوانیم طوری با دانش آ موزان و فرزندان خود رابطه برقرار کنیم که در زمان ارائه راهکار او احساس کند که با دوست خود مشغول صحبت است ، مطمئنا بیشتر سخن ما دل نشین تر خواهد شد و اثر گذاری آن بهتر می باشد .
نمونه ای از نقش تاثیر گذار تکانش را در داستان زیر می توانیم ملاحظه نمائیم . البته دراین داستان آن چه که باعث شد تا عدم موفقیت او تکانشی در او ایجاد نماید الهام از طبیعت بود ، نکته در خور توجه اینکه همیشه چینین رویدای رخ نمی دهد یک بی دقتی و کم حوصلگی مربی گاهی اوقات موجب می گردد تا دانش آ موز ما سر از نا کجا آ باد در آ ورد ، اما نقش یک تکانش در این داستان در خور توجه می باشد .
سکاکى
سکاکى که یکى از دانشمندان بزرگ است در سى سالگى به فکر تحصیل افتاد، اساتید، او را نومید کردند; سکاکى اصرار کرد، استاد، نخستین درس را که یکى از فتاواى شافعى بود بدین عبارت بدو تعلیم داد: «شیخ گفته: پوست سگ با دباغى پاک مى شود.» این جمله را آن روز مکرر بر او خواندند، روز دیگر در امتحان چنین گفت: «سگ گفته: پوست شیخ با دباغى پاک مى شود.» با این حال دست از تحصیل نکشید و به کوشش پرداخت; ده سال بر او گذشت و ازدانش چیزى دست گیرش نشد. استاد او را نومید کرد و از بحث خود راند، او سر به بیابان نهاد، چند روزى درکوه ها و ماهورها و بیابان ها سرگردان بود تا در غارکوهى چشمش به سنگى افتاد که در اثر چکیدن قطرات آب سوراخ شده بود، با خود گفت: «دل من که از سنگ سخت ترنیست.» بار دیگر با کوشش هر چه تمام تر به تحصیل پرداخت و یکى از بزرگان علم شد که در عالم دانش کم تر نظیردارد
منبع این داستان.
14- خوش بینی OP) ): OPTIMISM
توانایی توجه به جنبه های روشن تر زندگی و حفظ نگرش مثبت را حتی هنگام وجود احساسات منفی و ناخوشایند مورد بررسی قرار می دهد. اعتماد به نفس هم ، از وجود مادر و به خصوص از مهارتی که در فراهم ساختن محیط مساعد از خود نشان می دهد ، سرچشمه می گیرد . اعتماد به نفس ، محصول این این احساس است که از عهده حل مسائل و رفع موانعی که معمولا در زندگی با آن ها روبرو می شویم ، بر می آ ئیم . بنابرین ، چنانچه محیط طوری ترتیب داده شود که فرزند در آن با مسائل ، دست و پنجه نرم کند و با کوشش نسبی موانع را عملا از سر راه رسیدن به خواسته هایش بر دارد ، به کفایت توانایی های خویش امیدوار و نسبت به زندگی خوشبین می شود .(تعلیم و تربیت –دکتر غلامحسین شکوهی –صفحه 123).لذا مربی باید هوشیار باشید برای فراگیران زبان دوم تکالیفی ندهد که آن ها نتوانند از عهده آن بر آیند و موجب بروز یاس و ناامیدی و نگرانی و افسردگی شود . ٌ ٌٌ ذهن نیمه هوشیار تفاوتی میان اندیشه های مخرب و سازنده قائل نیست . هر چه به او بدهیم با آن تغذیه می شود . در واقع همه چیز بستگی به این دارد که چه اندیشه ای در سر داریم . هم می توانید اندیشه شجاعت ،ایمان و باور را در ذهن فراگیران بکارید ، و هم می توانید اندیشه های مخرب ، ترس ، ناکامی و یاس را ردر ذهن آن ها بارور سازید.
درست همانطور که نیروی برق چرخ های صنعت را به حرکت در می آ ورد و در صورت استفاده صحیح از آن خدمات ارزنده تولید می شود و درصورت استفاده نادرست از آن زندگی را تباه می کند ، اگر تلقین به خود نیز آ گاهانه باشد می توان به موفقیت و آ را مش دست یافت ، اگر از روی ناآگا هی باشد به فلاکت و شکست و نیستی منجر می شود . همه چیز بستگی به درک و بر داشت شما دارد ، بستگی به این دارد که از آن چگونه استفاده می کنید . اگر ذهن خود را با ترس ، شکست و تردید و ناباوری به توانایی خود در استفاده از فراست بی انتهای الهی تغذیه کنید ، قانون تلقین به خود این ناباوری شما را جذب می کند و بنابرین ذهن نیمه هوشیار شما تحت تاثیر آن قرار می گیرد و نتیجه ناخوشایندی بر جای میگذارد مانند بادی که یک کشتی بادی را به شرق و کشتی دیگر را به غرب می راند ، اصل تلقین به خود می تواند شما را به سمت تعالی و موفقیت و یا ذلت و شکست سوق دهد . همه چیز بستگی به این دارد که اندیشه خود را چگونه شکل می دهید .
اصل تلقین به خود که به کمک آن هر کس می تواند به اوج موفقیت برسد در قالب جملات زیر به خوبی نمایا شده است :
-اگر خود را شکست خورده نپندارید ، پیروزید . و اگر فکر کنید می بازید و خود را شکست خورده بپندارید ، حتما بازنده می شوید .
-اگرطالب پیروزی هستید ، اما فکر می کنید توانایی آ ن را ندارید ، مطمئنا موفق نخواهید شد .
-بدانی که موفقیت با اراده انسان رابطه مستقیم داشته و همه چیز به ذهن شما بستگی دارد .
-برای رشد کردن باید اوج بگیرید و سبک بار حرکت کنید . مفهوم سبک بودن این است که ذهن خود را پاک کنید و همیشه آ ماده اوج گیری باشید . ذهن انسان باید مانند باند فرودگاه جهت حرکت هواپیما آ ماده و صاف باشد .
-لزوما همیشه قوی ترین ها پیروز نمی شوند ، پیروز کسی است که فکر می کند می تواند پیروز شود .ًً
ٌٌ در بررسی ها روشن شده است که عوامل کامیابی افراد برجسته ، ناشی از احساسات مثبت است که آ نان در خود ایجاد می کنند و بر عکس افراد ناموفق کسانی هستند که احساسات منفی را در خود پرورش می دهند . این عوامل احساسی مثبت عبارتند از : احساس عزت نفس ، دوست داشتن و عزیز داشتن خویش ، خویشتن پذیری ، خوش مشربی ، ماجرا جویی ، بردباری و ... و از جمله احساسات منفی می توان از : ترس از شکست ، اضطراب ، احساس ناتوانی ، هحساس حقارت ، تر س از تنبیه ، احساس عدم امنیت ، فرار از پذیرش مسئولیت ، احساس گناه و ... نام برد .
دکتر ٌ جیم نیو من ٌ درکتاب خود به نام ٌ ترمز های خود را رها کنید ٌ . احساسات منفی را به نوعی ترمز در زندگی و احساسات مثبت را به نوعی گاز در زندگی تشبیه می کند که سرعت کامیابی را افزایش می دهد . ٌٌ
شخصیت شما تابع اندیشه های شماست
همیشه این را به خاطر داشته باشید که شخصیت شما تابع تفکری است که نسبت به خود دارید که نیروی فکرتان آ ن را ساخته است . کارهای شما از طرف اندیشه های شما هدایت می شوند . شما همان آ دمی هستید که در فکر خود تصور می کنید و دیگران همان فکری را نسبت به شما می کنند که شما نسبت به خود دارید . همواره سعی کنید که ارزش هایتان را دایم به خود گوشزد کنید و به خود بقیولانید که خیلی عالی هستید و از عهده هر کاری به نحو احسن بر می آ ئید و می توانید بهتر ازاین باشید .
عبارات زیر را هرگز از یاد نبرید :
الف ) ظاهر یک فرد متشخص را داشته باشید ، این به شما کمک می کند که مانند افراد متشخص فکر کنید . مراقب ظاهرتان باشید . ظاهرتان با شما حرف می زند ، همیشه به شما روحیه و اعتماد به نفس می دهد . ظاهر تان یعنی لباس پوشیدن ، تمیز و پاک بودن ، راه رفتن و ... با دیگران هم حرف می زند و باید گویای این مسئله باشد که با شخص ارزشمندی روبرو شده اند شخصی باهوش ، موفق و قابل اعتماد.
ب)کارتان را با اهمیت تلقی کنید ، اگر این اعتقاد را نسبت به کارتان داشته باشید ، هر روز توفیق بیشتری در کار پیدا خواهید کرد . اگر فکرکنید کارتان دارای اهمیت است ،زیر دستان شما هم کارتان را مهم تلقی خواهند کرد . این نکته هم برای معلمی که به آ موزش زبان دوم مشغول است بسیار حائز اهمیت است زیرا سهل انگاری در کار اهمیت ندادن به کارش در فراگیران هم رسوخ کرده و نتیجتا آن ها به امر آ موزش توجه چندانی ندارند .
اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی بر آ ورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ
بنابرین زمانی می توانیم در کاهایمان موفقیت کسب نمائیم که اعتقاد راسخ به آن داشته و اهمیت به آن کار دهیم .
ج)روزی چند بار با اندیشه های مثبت به خود دل و جرات بدهید ، یک برنامه تبلیغاتی با موضوع شناساندن ارزشها به خود ترتیب دهید . درتمام موقعیت ها فراموش نکنید که یک انسان طراز اول می توانید باشید و هستید . همواره ارزشهای خود را به خود و سپس به دیگران گوشزد کنید . البته نباید باعث عجب و خود پسندی گردد.
د)کلمه ناممکن را از فرهنگ لغت ذهن خود خارج کنید :ناممکن واژه ویرانگر است . اینکه ٌاین کار نشدنی است ٌ ، زنجیر وار افکار منفی دیگری را در تایید خود تولید می کنند .
15- نشاط HAPPINESS (HA):
توانایی احساس رضایت از زندگی، احساس رضایت از خود و دیگران، سرزندگی و ابراز احساسات مثبت را بررسی می کند.
برای این که دانش آ موز ما هر روز با شور و شوق روز افزون وارد کلاس شود و توانایی فراگیری مطالب درسی در او تقویت شود و دارای انگیزه مثبت گردد ، مربیان باید احساس رضایت از زندگی و احساسات مثبت او را تقویت کنند که در ذیل به اهم آن ها می پردازیم :
تفکرات مثبت قبل از خواب
انسان با قدرت تمرکز حواس قادر است کارهای خارق العاده ای انجام دهد ، به خصوص در حالت نیمه هوشیار و خواب . چرا که در این حالت قدرت تمرکز انسان بسیار زیاد است و می تواند از رؤیاها ، خواب ها و خیالاتی که در طول روز در ضمیر هوشیارش شکل می گیرد ، استفاده کند و آن ها را به ضمیر نیمه هوشیار بفرستد و فردای آن روز در زندگی خود از آن ها بهره مند شود .طرفداران علم هیپنوتیزم یا انرژی درمانی از این روش استفاده می کنند . هنگام استراحت و قبل از خواب هیچ گونه فکر مایوس کننده به خود راه ندهید و اجازه ندهید که مغز و فکر شما از افکار منفی و بیهوده لبریز شود ، چرا که هم به سلامت و ساعات خواب و استراحت خود لطمه می زنید و هم سلامت روح و روان خود را با دیدن کابوس های وحشتناک به خطر انداخته ، فردای آن روز احساس خوبی نخواهید داشت . بیش تر افرادی که مشکل خواب دارند ، با فکری پریشان به خواب می روند . یکی از بهترین راه ایجاد عزت نفس و اعتماد به خود ، تمرکز بر اندیشه های مثبت و تلقین افکار مثبت ، هنگام خواب است . به پیشرفت ها ، موفقیت ها و نقاط مثبت شخصیت خود فکر کنید تا قدرت ماورایی ضمیر ناخود آگاه در طول روز بعد ، همراه شما باشد و روز به روز در کارهای خود موفق تر شوید . وظیفه مربی که مشغول آ موزش زبان دوم به دانش آ موزان می باشد اگر در کلاس درس با ذره بین به همه کارهای منفی دانش آ موز خود نگاه کند و هر یک را به مثابه پتکی بر سر او فرود آ ورد مسلما همه این افکار در خواب به سراغ دانش آ موز خواهد آ مد و باعث کم رنگ شدن روحیه اعتماد به نفس او شده و نه تنها ورود به کلاس برای او شادی آور نیست حتی باعث نفرت او از آن درس خواهد شد . بنابرین مربی باید تمرکز بر اندیشه های مثبت به هنگام خواب را به دانش آ موزان خود آ موزش دهد . از تمرکز بر اندیشه های مثبت ، می تواند عملکرد های اندیشه های منفی در طول روز را کاهش دهد و آن ها را به انرژی مثبت تبدیل کند .
هنگامی که احساس خوبی داریم، دنیا را با عینک خوش بینی میبینیم و بر عکس. عملکرد عاطفی بر کارکرد عصبی- روانشناختی فرد نیز تاثیر میگذارد. وقتی خوش خلق هستیم، خاطرات خوب را به یاد میآوریم و وقتی افسرده هستیم خاطرات بد اتوماتیکوار به ذهن وارد میشوند.
هر چقدر هوش عاطفی فردی بالاتر باشد، به نقش و تاثیر عواطف بر کنشها و رفتارهایش آگاهتر است و سعی میکند متناسب با موقعیت بهترین عاطفه را در خود ایجاد کند تا بهترین نوع تفکر و حل مسئله را انجام دهد. فردی که EQ بالا دارد میداند که چگونه تاثیر منفی هیجانات را بر تفکر خود اصلاح نماید.پس مربی کارآمد آن است که همیشه در اندیشه آن باشد که احساس خوب برای یک دانش آ موز چیست ؟و از چه راهی استفاده کند تا دانش آ موزش از حضور در کلاس احساس خوبی داشته باشد .
چیزی که در مقابل نشاط و شادی فراگیران زبان قرار می گیرد و باعث اختلال در فرایند یادگیری می شود افسردگی است ووظیفه دست اندر کاران امر آموزش بخصوص معلم ، والدین و دیگر افرادی که در این امر دخیل اند این است که عوامل ایجاد افسردگی را به موقع شناسایی کرده و اقدامات لازم وضروری را جهت از میان برداشتن آن ها اعمال نمایند .
افسردگی
ٌ حدود 40 % از نوجوانان دوره ای از افسردگی را سپری می نمایند که در واقع نوعی اختلال در وضعیت روانی است که مشخصات آن عبارتند از :احساس کمبود عزت نفس و احساس بی ارزشی ، عدم تمایل نسبت به فعالیت های زندگی و تغییرات در وضعیت خواب و خورد و خوراک .
دلایل افسردگی در نوجوانان عبارتند از : تغییرات هورمونی ، چالش های زندگی ، نگرانی هایی در خصوص وضعیت ظاهری . دختران بیش تر از پسران از افسردگی رنج می برند . متاسفانه نتیجه غم انگیز و حقیقی افسردگی در نو جوانان ، پدیده خودکشی است .ٌ
اصطلاح عامیانه نظیر پکر بودن ، بی خبر بودن ، دمغ بودن و سر خورده بودن و غیره برای بیان افسردگی به کار می رود .
کلمه افسردگی هنگامی که به یک حالت روحی نسبت داده می شود ، تمامی معانی عامیانه ای را که گفته شد را در خود دارد و نشانگر احساس کسالت روان ، کمبود انرژی ، ، نا امیدی و بی فایده بودن است و بی علاقگی و بد بینی نیز به همراه آن می آ ید . صفات ویژه حالت عکس آن شور و هیجان ، شادی ، امید و خوش بینی است . حالت افسردگی اغلب پس از نومیدی و یا احساس از دست دادن چیزی بوجود می آ ید . ولی بسیاری از اوقات هم ظاهرا ناگهانی و خودبخود بوجود می آ ید .
افسردگی محدود به زمان و مکان خاصی نیست ، بلکه واکنشی هست در مقابل استرس . حالتی است که در هر زمان و برای هر کسی ، ممکن است روی دهد . به جرات می توان گفت که نیمی از افراد بالغ در دوره ای از عمر خود دچار این حالت بوده اند و متاسفانه اکثریت این توده از افسردگی خود آ گاه نبوده و نیستند . یکی از دلایلی که مردم از شناخت افسردگی خود عاجزاند ، این است که اغلب آن را با غمگینی معمولی اشتباه می کنند . در زندگی هر کس موقعیتهایی پیش می آ ید که خواه نا خواه او را غمگین می سازد .غمگینی یعنی نا خوشنودی یا نا رضایتی ، موقعی که کار ها بر وفق مراد نیست ، پیش می آ ید . این حالت با آشفتگی واقعی روحی و تقلیل بینش معنوی شخص همراه نیست . اما افسردگی حالتی است که بر کیفیت خلق شخص تاثیر عمیق گذا شته و نحوه ادراک او را از خویش و از محیطش دگرگون می سازد .
افسردگی بیماری بسیار شایع عصر ماست. و در تمامی جهان روندی فزاینده دارد. این در حالی است که حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند یا بیماری آنها چیزی دیگر تشخیص داده شده است.
افسردگی یک بیماری اختصاصی نیست بلکه در تماما سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می شود. افسردگی بیماری ساده ای نیست بلکه انواع گوناگون دارد به طوری که در بعضی افراد به صورت هایی ظاهر می شود که ما عموماً آنها را افسردگی نمی شناسیم. افسردگی پس از آنکه درمان شد غالباً باز می گردد.
افسردگی مسائل گوناگونی به همراه دارد. غیراز مسائل پزشکی و اندوه که بسیار شایع است، فرد مبتلا به افسردگی خود را در کارها مورد تبعیض و از نظر اجتماعی مطرود و حتی منفور خانواده خودش می بیند. گاهی انزوای همراه افسردگی، بیمارانی را که وضعی درمان پذیر دارند به دوری از مردم یا به سوی مرگ سوق می دهد. درباره افسردگی خبرهای خوشی نیز وجود دارد: بیشتر انواع افسردگی قابل درمان اند.
Depression که غالباً افسردگی بالینی، اختلالات خلق و خوی یا اختلالات عاطفی نامیده می شود، بیمار را دچار آشفتگی اندیشه، آشفتگی عاطفی، تغییر رفتار و بیماری های جسمانی می کند.
افسردگی بالینی، از دیدگاه عملکردهای اجتماعی بیش از دیگر بیماری های مزمن، بیمار را ناتوان می کند. افسردگی کبیر بیش از بیماری های مزمن ششی، التهاب مفصل و دیابت ، ناتوان کننده است. افسردگی یک نشانگان (Syndrom) یعنی مجموعه ای از علامات مرضی(Symptoms) مختلف است.
ملاک های تشخیص افسردگی عبارت اند از:
1- افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، تقریباً هر روز.
2- کاهش آشکار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی.
3- کاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر کاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن.
4- بی خوابی یا پرخوابی در غالب شب ها.
5- افزایش یا کاهش اعمال روانی حرکتی یا فعالیت های ذهنی.
6- خستگی یا کاهش انرژی.
7- احساس بی ارزشی یا گناهکار بودن.
8- کاهش توان اندیشیدن یا تمرکز ذهن و تصمیم گیری.
9- اندیشیدن به مرگ ( نه ترسیدن از آن) و به خودکشی، بدون داشتن طرحی برای آن ، یا اقدام به خودکشی با طرحی از پیش ریخته.
داشتن حداقل پنج علامت یاد شده برای ابتلا به افسردگی کبیر کافی است. ولی علامات مرضی یک و دو باید جزء آن علامت باشند. افسردگی نمی تواند واکنش معمولی مرگ یک عزیز باشد. همه افراد مبتلا به افسردگی تمام علامات مرضی این بیماری را ندارند و شدت علامات مرضی در افراد مختلف متفاوت است.
افسردگی در کودکان
سابقا چنین تصور میشد که کودکان هر گز دچار افسردگی نمی شوند زیرا آ نان نشانه های دال بر افسردگی را که در بزرگسالان قابل تشخیص است ازخود نشان نمیدهند ، ولی برای درک افسردگی کودک باید دنیا را از دریچه چشم او دید . کودکان بندرت می گویند : ٌ احساس افسردگی می کنم ،ٌ ولی خیلی از آن ها می گویند ٌ انگار فراموش کرده بودند که من هم آن جا هستم ٌ ، ویا ٌ انگار فکر می کردند من آن قدر بزرگ نشده ام که بفهمم ، یا در این کار شرکت کنم ،ٌاز دید کودک این تجربه به معنای انکار ارزش شخصی اوست .
افسردگی ،خانواده و جامعه
در یک گروه احساسات می توانند مشترک باشند و مشترکا تجربه شوند .هنگامی که یک عضو گروه شاد است ، بقیه گروه می توانند با اوهمانند سازی کنند ، همه ی گروه احساس شادی می کنند . مثلا در مراسم ازدواج اگر عضوی از گروه افسرده باشد ، تمامی گروه احساس افسردگی خو.اهند کرد . همین امر در محیط کوچک تر به نام خانواده و کلاس درس هم صادق است ، گاهی اوقات وجود یک دانش آ موز شاد باعث شادی و نشاط کل دانش آ موزان یک کلاس می شود و به همین ترتیب دانش آموزی که از افسردگی رنج می برد بقیه افراد را هم تحت شعاع قرار می دهد .
فرد افسرده با تجربه ذهنی ناراحتی شدید، فقدان احساس کنترل بر خلق و عواطف و تغییر در سطح فعالیت ، عدم علاقه و احساس گناه، افت در عملکرد شغلی و روابط اجتماعی را تجربه می کند. تحقیقات دال بر این امرند که از هر ده نفر تقریباً یک نفر از افسردگی رنج می برد و زنان دو برابر مردان به این بیماری مبتلا می شوند. شیوع افسردگی در زنان جوان بیشتر است و با افزایش سن کاهش می یابد، در حالی که شیوع آن در مردان جوان کمتر است و افزایش آن با سن نسبت مستقیم دارد.
گرچه ابعاد مضر بیماری افسردگی، اکثراً متوجه زندگی قربانی و خانواده اوست لذا با توجه به پیامدهای سوء طلاق، خودکشی، الکیسم، اعتیاد به مواد مخدر، بیکاری و ...، اقتضا می کند که این معضل را در زمینه مشکلات اجتماعی به شمار آورده و برای کاهش میزان آن کوشیده و برای رفع آن برنامه ای عاقلانه بیندیشیم.
به اعتقاد اکثر روان شناسان و جامعه شناسان ریشه اصلی افسردگی به خانواده برمی گردد. چرا که خانواده به عنوان نهادی که زمینه و بستر آموزش و رشد روانی – اجتماعی فرزندان را فراهم می سازد، نقش به سزایی در وضعیت روانی فرزندان دارد. خانواده به عنوان مجموعه ای که قوانین و رسوم عملکردی خود را دارد ، از اعضایی تشکیل شده که به گونه ای پویا با یکدیگر مرتبط اند و به همین دلیل نیز رفتارشان به صورت کاملاً مجزا از کل سیستم خانواده قابل بررسی نیست. خود این سیستم نیز به نوبه خود با نیروها و مجموعه های گسترده اجتماع مرتبط است و ارتباط متقابل دارد.
نگرش و عقاید والدین در جریان اجتماعی شدن و رشد شخصیت کودک سهم به سزایی دارد. این نگرش ها گاه زیان آور و آسیب رسان است و می تواند در ناسازگاری های بعدی در زندگی تأثیر گذار باشد.
چنان که آلفرد آدلر در این باره می گوید:
" افسردگی از احساسات تحقیرآمیز که در دوران کودکی به واسطه حمایت شدید یا طرد شکل می گیرد، ناشی می شود" کارن هورنای نیز می گوید:
" اختلال در روابط والدین- فرزند باعث افسردگی و ناراحتی طولانی مدت در زندگی حال و آینده او می شود."
کیفیت تعامل والدین و کودک از مهمترین عواملی است که می تواند به شخصیت و روند رشد فرزندان تعالی ببخشد و به استقلال دوران بلوغ و رشد، احساس مسئولیت، اعتماد به نفس، سازگاری و انطباق فرزندان منجر شود. به طوری که آنان با دیدی مثبت به خویش بنگرند تعاملات مطلوبی با اطرافیان داشته باشند. این افراد قادرند با استرس و بحران بهتر تطبیق یابند و در دوران بلوغ و بزرگسالی کمتر دچار اشتباه و انحراف و افسردگی شوند.
به طور معمول دعواهای خانوادگی و تنش ها، قواعد انطباقی شدید، بدخلقی و بکن و نکن ها موجبات احساس ناامنی در فرزندان می شود. این وضعیت مخاطرات روانی اعضای خانواده بالاخص فرزندان را فراهم می سازد. به همین دلیل اعضا برای دستیابی مجدد به تعامل حیاتی می توانند به انواع رفتارهای نامطلوب روانی- اجتماعی متوسل شوند و یا سوق یابند.
همچنین تحقیقات نشان می دهد طلاق و جدایی والدین، بیماری های بلندمدت، غیبت و عدم حضور در خانه، مشکلات مالی، بیکاری و نیز انحرافاتی مانند اعتیاد، انحرافات جنسی ، و دزدی از عواملی خاص دیگری است که در ایجاد مشکل افسردگی فرزندان در محیط خانواده مؤثر است.
از سویی، همانطور که می دانیم خانواده به عنوان نهادی اجتماعی در خلاء واقع نشده و با سایر نهادها و بخش های جامعه در ارتباط است و متأثر از تأثیرات آنهاست. بنابراین در هر بخشی از اجتماع و نهادهای آن، تصمیمات و تعاریف صورت گرفته در آن خواه ناخواه خانواده را متأثر می نماید و باعث می شود که به محیط خانواده کشیده شود و در صورت منفی بودن، جو و محیط خانواده را به تشنج بکشاند و به مخاطرات و تنش های روانی اعضای آن منتهی شود.
بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی، تجمل دوستی و پول پرستی، تضاد ارزش های خانواده با جامعه، بیکاری، مفاسد اجتماعی، معضلات اشتغال و تنش های شغلی، تضادها و بحران های فرهنگی، کمبود امکانات مسکن و درآمد پایین ، نقش تعیین کننده های در وضعیت اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی خانواده و نهایتاً اعضای خانواده و وضعیت روحی – روانی آنها ایفا می کند.
تحقیقات به وضوح نشانگر این مطلبند که در اغلب جوامع، زمانی که فشار و نابهنجاری های اجتماعی از قبیل وضع نابسامان اقتصادی، بیکاری، تورم، جنگ و حوادث سخت طبیعی و اجتماعی بیشتر می شود طلاق و نابسامانی های خانوادگی افزایش می یابد و بالطبع افسردگی و ناامیدی در میان اعضای خانواده – و در نتیجه اعضای جامعه - افزایش می یابد.
خطر موفقیت و نقش آن در افسردگی دانش آ موزان
افسردگی را در خیلی موارد بیماری موفقیت خوانده اند ، فراوان دیده شده است که وقتی پزشکی مطب خود را بخوبی براه انداخته است ، کارمندی معاون اداره یا شرکت خود شد ، آدم مبتکری امتیاز انحصاری کشف خود را بدست آ ورد ، زندگیشان دچار تحولی گردیده و سرو کله افسردگی پیدا شده است .
اصل پتر Peter principle این است که اکثر مردم یک قدم فراتر از لیاقت خود نمایانده می شوند و همین موضوع سبب احساس و بدنبال آن ظهور بی کفایتی در آنها می گردد . این اصل را طوری دیگر می توان تعبیر و تفسیر کرد ، ارتقا ممکن است موجب افسردگی ، افسردگی منجر به بیکفایتی شود . وقتی که کسی به منتهای آ مال و آ رزوهای خود رسید ، خطر این که دچار افسردگی شود ، بشدت بالا می رود ، موفقیت اغلب تغییرات عمده ای در زمینه های مختلف اجتماعی ، اقتصادی و گاهی جغرافیایی بوجود می آ ورد و بعلاوه مسئولیتهای خطیر تر و فشار های شدید تر به همراه دارد . و همین طور در محیط آ موزشگاه و در سطح دانش آ موزان کسب موفقیت در زمینه های درسی ، ورزشی و ... گاهی پیامد افسردگی را بدنبال خواهد داشت ، لازم و ضروری است که اولا خانواده ها و مربیان آ موزشی به این نکته توجه کنند که موفقیت دانش آ موزان را فقط به یک نقطه خاص معطوف نکنند ، اصرار بر این داشتن که ارتقا به نمره بیست در مدرسه و کسب مدال های اول در مسابقات ورزشی و علمی شایسته توست و اگر به آن درجه خاص نرسی چه شود و چه شود ، درواقع ازانعطاف پذیری در موفقیت دانش آ موز کاسته ورو یا رو کردن دانش آ موز به چالشی خطر ناک می باشد . زیرا که شبانه روز فکر و اندیشه دانش آ موز در باره موفقیت و عدم موفقیت خود است .اگردر آن درس بخصوص نمره بیست نگیرم چه اتفاقی پیش می آ ید اگردر فلان مسابقه برنده نشوم و رتبه اول را کسب نکنم چه جوابی برای پدر و مادر و مدرسه باید بدهم ؟ و هزاران فکر و خیال دیگر . همه این ها موجب افزایش فشار های روحی و روانی ، استرس و اضطراب شده و پیامد وخیم افسردگی را به همراه خواهد داشت .
چرا حتما باید فرزندم نمره بیست را کسب نماید ؟چرا نباید او را تشویق به کسب نمرات و رتبه های خوب نمایم ؟ آیا فقط کسب نمرات بیست و رتبه های اول متضمن موفقیت دانش آ موزان خو ا هد شد ؟
در آ موزش زبان دوم باید مربیان آ موزش و اولیا به این نکته توجه کنند که برای جلوگیری از پیامد افسردگی از مقایسه دانش آ موزان با همدیگر خودداری کنند ، فقط یک جایگاه خاصی را جهت کسب موفقیت های دانش آ موزان انتخاب نکنند ، به هر حرکت مثبت توجه کرده و آنرا تقویت کنند ، این باور را در آن ها رشد دهیم که هدف سبقت گیری از فلان و فلان دانش آ موز نیست بلکه هدف کسب موفقیت برای همه ی دانش آ موزان است . با این افکار که در پهنه وسیع محیط یادگیری سفره ای پهن کرده ایم که هر دانش آ موزی به فراخور توان و آ مادگی خویش می تواند توشعه ای بر گیرد و کسب موفقیت نماید . درمحیط فرا گیری زبان دوم اگر فقط به جایگاه خاصی جهت کسب موفقیت تاکید ورزیم ، متاسفانه چون همه دارا ی استعداد و توان و علاقه یکسانی نیستند .لذا ریزش تعداد کثیری ازدانش آ موزان در این میدان اتفاق می افتد و به راحتی موجب پدید آمدن فشار های شدید عده ای از دانش آموزان شده که آن هم پیامد وخیم استرس و اضطراب و در نتیجه موجب افسردگی عده ای می شود که البته این اتفاق در مدارس دخترانه از نمود بالایی برخوردار است و از طرفی موجب دلسردی و یاس و نامیدی تعداد دیگری از فراگیران شده وبرای همیشه دریچه ورود به عالم فراگیری زبان دوم را برای خویش بسته می بیند .
از طرفی این نکته هم از اهمیت بخصوصی بر خوردار است که مربیان عزیز و والدین گرامی نباید همیشه اصرار و تاکید به نقطه خاصی از موفقیت بورزند و اینکه باید همیشه رتبه تو اول باشد ، همیشه در صدر رقبای خود قرار داشته باشی ، در همه ی مسابقات تو باید رتبه نخست را کسب نمایی . این تاکیدات در واقع باعث فشار دائمی بر دانش آ موز شده و همواره نگران افت خویش است و کسب رتبه ای پایین تر از حد معمول چون کابوسی وحشتناک همواره او را می آ زارد . فکر می کند اگر روزی کوچکترین افتی داشته باشد از چشم همه می افتد ، برای همبشه تحقیر می شود و هزاران ظن و گمان دیگر .
متاسفانه در نظام فعلی ارزشیابی تحصیلی توجه چندانی به اندازه گیری هوش هیجانی وحالات و هیجاناتی که در پیشرفت و افت تحصیلی دانش آ موزان تاثیر بسزایی دارد نمی شود . امید می رود رویکرد به ارزشیابی کیفی و مقیاس های کیفی و استفاده از فنون ارزشیابی توصیفی در تدوین برنامه درسی و ارزشیابی تحصیلی در آموزش و پرورش کشور به تدریج به اهمیت جنبه های غیر شناختی هوش و حالات هیجانی در موفقیت تحصیلی دانش آموزان پی برده شود. برای این کار تهیه و تدوین ابزارهای لازم جهت سنجش هوش هیجانی توجه به دیگر حا لت ها و احساساتی که نقش بسزایی در عملکر دانش آ موزان دارند . به منظور برنامه ریزی و هدایت دانش آموزان برای کسب موفقیت بیشتر لازم است که از صاحب نظران در وزارت آموزش و پرورش بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
هوش هیجانی (سالوی 1990)
اولین بار در سال 1990 روانشناسی به نام «سالوی» ، اصطلاح هوش هیجانی را برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به کار برد. درحقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است. به عبارتی عاملی است که به هنگام شکست، در شخص ایجاد انگیزه می کند و به واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود.
تئوری هوش هیجانی دیدگاه جدیدی درباره پیش بینی عوامل مؤثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی فراهم می کند که تکمیل کننده علوم شناختی، علوم اعصاب و رشد کودک است. قابلیتهای هیجانی برای تدبیر ماهرانه روابط با دیگران بسیار حائز اهمیت است.
روانشناسی به نام «گلمن» اظهار می دارد که هوش شناختی در بهترین شرایط تنها ۲۰ درصد از موفقیتها را باعث می شود و 80رصد از موفقیتها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیتها در گرو مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهند. درواقع هوش هیجانی عدم موفقیت افراد با ضریب هوش بالا و همچنین موفقیت غیرمنتظره افراد دارای هوش متوسط را تعیین می کند. یعنی افرادی با داشتن هوش عمومی متوسط و هوش هیجانی بالا خیلی موفقتر از کسانی هستند که هوش عمومی بالا و هوش هیجانی پایین دارند. پس هوش هیجانی پیش بینی کننده موفقیت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با استرسها است.ا
این هوش بنا به نظر «بار-اون » 5 مولفه به شرح زیر دارد که 15 عامل در آن موثر هستند.افراد تعداد بیشتری از این مولفه ها را در خود بیابند هوش هیجانی بالاتری دارند.
۱- مهارتهای درون فردی شامل: خودآگاهی هیجانی (بازشناسی و فهم احساسات خود) جرأت (ابراز احساسات، عقاید، تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده) استقلال (خودفرمانی و خودکنترلی در تفکر و عمل شخصی و رهایی از وابستگی هیجانی)
۲- مهارتهای میان فردی شامل:
روابط میان فردی (آگاهی، فهم و درک احساسات دیگران، ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش دو جانبه که به صورت نزدیکی هیجانی و وابستگی مشخص عنوان یک شریک خوب) همدلی(توان آگاهی از احساسات دیگران، درک احساسات و تحسین آنها) می شود)
3- سازگاری شامل : انعطاف پذیری(تنظیم هیجان، تفکر و- رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایط)
4-کنترل استرس ، شامل : توانایی تحمل استرس(مقاومت در برابر وقایع نامطلوب و موقعیت های
استرس زا) کنترل تکانه(ایستادگی در مقابل تکانه یا انکار تکانه)
5- خلق عمومی شامل: شادی(احساس رضایت از خویشتن، شاد کردن خود و دیگران) خوشبینی(نگاه به جنبه های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات)
چگونه می توان در هوش هیجانی پیشرفت کرد؟
باید گفت بیشتر مهارت ها در اثر تعلیم و تربیت پیشرفته می شود و احتمال دارد که این موضوع حداقل برای بعضی از مهارت های هوش هیجانی صحیح باشد .
باید مهارتهای هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والد و کودک شروع می شود. والدین به کودکان یاد می دهند که هیجانهای خود را تشخیص داده و آنها را نامگذاری کنند. به عنوان نمونه، من الان ناراحت هستم، خوشحالم، عصبانی ام. پس وقتی از رفتار برادرش شکایت می کند و می گوید من از او متنفرم، می توان جمله او را این گونه بازگویی کرد: به نظر می رسد رفتار برادرت خیلی تو را عصبانی کرده، هم نشان داده اید که احساس کودک خود را درک کرده اید و هم الگوی مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته اید.
یکی دیگر از راه های پیشنهادی برای پرورش هوش هیجانی، ایجاد یک محیط امن عاطفی است به گونه ای که کودکان بتوانند با آزادی و امنیت خاطر درباره احساساتشان با والدین گفت وگو کنند. پس باید به آنها نشان داد که به احساسات آنها توجه شده و نظریات آنها با صبر و حوصله شنیده می شود. حتی اگر نظریات کودکان مورد قبول والدین نیست بهتر است با استدلال خواهی آنها را توجیه کنند و در مواردی که آسیب کودک را مورد حمله قرار می دهد بهتر است به جای این که بگویند «بالاخره خودت را به کشتن می دهی» این عبارت را بگویید «من می ترسم به خودت آسیب برسانی» . و اگر اشتباهی از جانب والدین رخ داد باید از کودکان عذرخواهی کنند تا عملاً آموخته باشند که پذیرش اشتباهات و احساس تأسف امری طبیعی است.
عدم رعایت این موارد و عدم ابراز ناراحتی و حتی خشم توسط والدین ممکن است باعث شود بعضی اوقات کودکان دچار اختلالاتی شوند که در آن از احساسات خود دور شوند یا در درک احساسات با سوء تفاهم روبه رو شوند.
متخصصان باور دارند که آموزش طبیعی هیجانی که باهنرهای آزاد و نظام های ارزشی نیز همراه است اهمیت ویژه ای دارد. در درسهایی که شامل داستانهای مهیج است کودکان در مورد احساسات قهرمانان شروع به یادگیری می کنند. پس آنها می توانند یاد بگیرند که چه چیزی باعث احساس شخصیت ها به صورت شادمانی، خشم، ترس و... شده و چگونه اینها با احساسات خود کنار آمده و یا آموزش مهارتهای اجتماعی نیز یکی از راه های افزایش هوش هیجانی است. این آموزش ها شامل برنامه های کنترل خشم و عصبانیت، همدلی، تشخیص و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوت های مردم، اظهار ادب و صمیمیت و تعارف، اداره خود، برقراری ارتباط، ارزیابی خطرات، خودگفتاری مثبت، حل مسأله و مشکل، تصمیم گیری، ایجاد هدف و مقاومت در مقابل فشار گروه هم سن است.
موضوع دیگر هوش هیجانی و مقابله با بحران است. دیده شده افرادی وجود دارند که به طور مداوم در مقابله با نتایج منفی دچار مشکل هستند و به نظر می رسد هیچ گاه از شر حوادث بد در زندگی خلاص نمی شوند. در مقابل افرادی وجود دارند که حتی پس از غم انگیزترین تجارب به حال اولیه برمی گردند و حتی به جلو می روند. این موضوع مربوط به قابلیت های هیجانی است که اجزای آن ترکیب کننده ی هوش هیجانی است .
هوش هیجانی به این صورت فرآیند مقابله را تشریح می کند:
ابتدا لازم است آنچه را احساس می کنیم درک کنیم و لذا برای ایجاد ارتباط با احساسات خود به دو طریق کلامی و غیر کلامی عمل می کنیم. از آن گذشته، لازم است احساسات دیگران را نیز درک کنیم و با آنها همدلی کنیم. باید بدانیم که هیجانها در افکار اولویت ایجاد می کنند(منجر به بوجود آمدن تفکرات خاص می شوند)، حافظه را شکل می دهند، دیدگاه های مختلف حل مسأله خلق می کنند و خلاقیت را سهولت می بخشند
منبع : مقاله " درباره هوش هیجانی چه می دانید؟ "- تهیه کننده : فاطمه حسینی حسین آبادی -روزنامه همشهری 29 مهر3 138
پنج نکته کلیدی برای مربیگری هیجانات
1 - از هیجانات کودکان مطلع باشید.
2 - هیجانات را به عنوان فرصتی برای تدریس و ایجاد صمیمیت در نظر بگیرید.
3 - با همدلی و صادقانه به احساسات کودکان گوش دهید.
4 - به کودکان کمک کنید تا هیجانات خود را به نحو صحیح بیان کنند.
5 - در جهت کمک به حل مشکل توسط کودکان، محدودیتها را در نظر داشته باشید:
الف) درنظرگرفتن مرزها
ب) شناسایی اهداف
ج) فکرکردن به راهحلهای ممکن
د) ارزیابی راهحلها
ه) کمک به کودکان برای انتخاب یک راه حل (گاتمن،1997، نقل از خشنودیفر، 1384).
راهبردهای مربیگری هیجانات
- از انتقادهای بیرویه، تحقیرکردن نظرات کودکان و ادای کودکان را درآوردن، پرهیز کنید.
- جهت مربیگری کودکان، آنها را تحسین کرده و در مواقع لزوم، آنها را مورد تعریف و تمجید قرار دهید.
- از برنامههای دستوری خاص بزرگسالان چشمپوشی کنید.
- یک نقشه ذهنی برای زندگی روزمره کودکان ایجاد کنید.
- در مورد تجارب کودکان در موقعیتهای مشابه بزرگسالان بیندیشید.
- سعی کنید به کودکان حق انتخاب دهید و با احترام به خواستههایشان، آنها را توانمند سازید.
- در خیالها و رؤیاهای کودکان شریک شوید.
- با کودکان صادق باشید.
- در انجام امور صبور باشید.
- جایگاه قدرتی خود را به عنوان یک بزرگسال درک کنید.
- به ماهیت مثبت رشد انسان باور داشته باشید.
- سعی نکنید راهحلهای خود را جهت حل مشکلات به کودکان تحمیل کنید.
چه وقت مربیگری هیجانات مناسب نیست
- زمانی که محدودیت زمانی دارید.
- زمانی که خسته و ناراحت هستید.
- زمانی که کودک برای فریبدادن شما، هیجانی را وانمود میکند.
- زمانی که لازم است رفتارهای بسیار ناشایست را مورد ملاحظه قرار دهید.
نقشی که معلم برای فراگیران زبان دوم می تواند ایفا نماید :
1-با معنا کردن مطالبی که تدریس می شود .
مطالبی که به ذات خود دارای معنای زیادی نیستند اگر با موضوعات با معنا مرتبط شوند یاد گیری ان ها آ سان تر می شود . یکی از روش هایی که برای معنادار کردن آ موخته های جدید وجود دارد استفاده از روش پیش سازماندهنده هاست (آزوبل 1980-1960 ) (1) روان شناسی تربیتی ترجمه علینقی خرازی ص75 به این صورت که اگر معلم برای تدریس بتواند موضوع تدریس را با اطلاعات و دانشی که فراگیرنده در ذهن از محیط خویش و... دارد مرتبط سازد مسلما فراگیری راحت تر و ا سان تر به دست می آ ید .
2-فرا گیران باید فعال باشند نه منفعل :
اگر تصور بر این باشد که فقط معلم باید بهترین و کار ا مد ترین شیوه تدریس را جهت آ موزش دروس انتخاب کند نتیجه مطلوبی از کارش کسب می کند مطمئنا انتظار مقبولی نیست . یادگیری زمانی رخ می دهد که مطالب آ موخته شده تکرار و تمرین شود و به جای اینکه فراگیران منفعلانه در کلاس بنشینند و فقط به گفته های معام گوش دهند نتیجه مطلوبی را کسب نمی کنند لذا لازم است فراگیران به صورت فعال در امر یادگیری درگیر شوند . البته این درگیری در فضایی خالی از هرگونه تداخل و انحراف باشد .
3-پیوسته فراگیران مورد آزمایش قرار بگیرند :
آزمایش کردن و سنجیدن مطالب ا موخته شده قبلی باعث تکرار و تمرین آ موخته ها می شود در نتیجه بهتر می تواند در حافظه دائمی مغز قرار گیرد .
4-به صورت متناوب مطالعه کنند :
به فراگیران باید توصیه کرد که با یکبار تکرار و تمرین مطلب برای همیشه در حافظه دائمی قرار نمی گیرد بلکه تاکید گردد که به صورت متناوب مطالب فراگرفته شده را تکرار و تمرین کنند تا از حافظه موقت به حافظه دائمی منتقل شود .
5-نقش تداخل در امر یاددهی ( تداخل مثبت و تداخل منفی )
بعضی از آموخته های قبلی در مطالبی که تازه آ موخته می شود را تحت تاثیر قرار می دهند معلم کار آ مد باید با دقت زیاد تداخل مثبت که باعث تسهیل در امر یاد گیری می شوند را شناسایی کرده و تقویت کند و تداخل منفی که باعث دشواری در امر آ موزش می شوند زبان آ موز را از آن بر حذر دارد .
6-شناخت خود و خود باوری :
گولمن(1) 1995 اظهار می دارد که هوش بهر IQ در بهترین حالات خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت های زندگی است . 80 در صد موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سر نوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهند . (1) منبع اینترنتhttp://ahmad43.blogfa.com/
معلم بهتر است به نفع زبان آ موزان مثبت اندیش با شد فقط تکیه به IQ فراگیران نداشته باشد .با توجه به هوش هیجانی این خود باوری را در فراگیران تقویت کند که شما هم می توانید در فراگیری این مهارت موفقیت هایی کسب نماید .، تا بدینوسیله جلوی موانع یادگیری را گرفته و امر آ موزش را تسهیل کند .
* * *
منابع
1-از کتاب اصول یاد گیری و آ موزش زبان نویسنده، اچ.داگلاس براون مترجم دکتر منصور فهیم ، چاپ چهارم ، ویراست دوم ، انتشارات رهنما ، تهران 1381
2-روانشناسی تربیتی نویسنده : جان ای. گلاور، راجر اچ . برونینگ مترجم علینقی خرازی،چاپ پنجم، مرکز نشر دانشگاهی ، تهران ، 1383
3-اینترنت www.fekreno.org
4-اینترنت http://ahmad43.blogfa.com."
5-مقاله در باره هوش هیجانی چه می دانی ؟ فاطمه حسینی از روزنامه همشهری 29 مهر 1383
6-منبعhttp://www.hadith.net/persian/products/magazine/hadith- دکتر مهرداد افتخار عضو هیئت علمى دانشگاه علوم پزشکى ایران
7( منبعhttp://www.hadith.net/persian/products/magazine/
8. shoaeeali.blogfa.com/post-علی رضا شعاعی
9- http://mesbahfar.blogfa.com/ نوشته شده توسط علیرضا مصباح فر
http://www.hamshahri.org - 10 نویسنده فرحناز فرد
11- مجله پیوند ،نشریه ماهانه آ موزشی تربیتی آ موزش و پرورش فروردین 85 ش 318 صفحه 37 مقاله حسین کاظمی
12- تکنولوژی و مهندسی فکر – دکتر محمد علی حقیقی ،تهران، انتشارات فرار وان ، چاپ چهارم 1382، صفحات 81-80
13-ترجمه کلیله و دمنه ، انشای ابوالمعالی نصرالله منشی تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی ،چاپ نهم ، تهران ، انتشارات امیر کبیر ، 1370
14-the study of language –george yule - چاپ پنجم 1377 ، تهران ، نشر قومس
15-زبان و زبان شناسی ،نویسنده :رابرت اندرسن هال ،مترجم:دکتر محمد رضا باطنی ، تهران،شرکت انتشارات علمی فرهنگی ، چاپ سوم 1381
16 ، خبرگزاری جمهوری اسلامی-: تهران- ۸۶/۰۴/۰۲
17-گلستان سعدی ، به اهتمام محمد علی فروغی ، تهران ، چاپ اول ، چاپ خورشید 1363
18-http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=4751
19-روان شناسی رشد ، جرج .زیگوریدز – ترجمه سجاد سالک و غلامرضاامامداد ، مشهد . موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی ضریح آ فتاب، چاپ اول زمستان 81
20-اینترنت -http://www.edum.blogfa.com/84071.aspx
21- www.pz.harvard.edu/PIs/HG.htm - - مترجم سیدحسین عبداله زاده
22- http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=19667&BookID
23-سهم معلم شیوه معلم ،نویسنده دکتر علی رووف، مشهد ، انتشارات آ ستان قدس رضوی، چاپ سوم 1385
24-تعلیم وتربیت و مراحل آن ، دکتر غلامحسین شکوهی ، انتشارات آستان قدس رضوی ، چاب بیست و یکم 1385
25- منبع: http://www.roycecarlton.com.
26- amhttp://www.daily.ir/2005/09/740
27- http://www.mehrnews.ir) دکتر سید محسن فاطمی
28-http://community.iransalamat.com/about658.html
29-اصول و مبانی برنامه ریزی درسی آ موزش زبان فارسی ، مولف دکتر بهمن زندی ، تهران ، انتشارات دانشگاه پیام نور ، چاپ اول ، 1383
30-2000farsi.blogfa.com – وبلاک دانشجویان آ موزش زبان فارسی
31- http://www.vccans.ir/Entesharat/Moshavere2/Payame%20Moshaver.htm مرکز خدمات مشاوره معاونت فرهنگی واحد علوم و تحقیقات
32- نشریه ماهانه پیوند ، بهمن 1385 ، شماره 328
33- مجله رشد مشاوره مدرسه ، دوره دوم ، شماره 1 ، پاییز 1385
34- نشریه ماهانه آ موزش تربیتی پیوند ، خرداد ماه 1383 ، شماره 296
35-http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=7958&KEYWORD=+%d9%87%d9%88%d8%
36- ماهنامه پیوند ، شماره 316 ، بهمن 84
37- http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=3159
38-http://www.edum.blogfa.com/post-92.aspx
39- ماهنامه آ موزش و پرورش پیوند فروردین 1385 ، شماره 318
40- ماهنامه رشد تکنولوژی آ موزش ، دوره پانزدهم ، اسفنماه سال تحصیلی 79-78شماره مسلسل 123
41-روانشناسی پرورشی ، دکتر علی اکبر سیف ، تهران ، انتشارات آ گاه ، 1380 ، چاپ هفتم
42- الگوهای تدریس 2000 ، مترجم محمد رضا بهرنگی، نویسندگان : بروس جویس،مارشاویل و امیلی کالهون ، نشر کمال تربیت ، تهران ، چاپ دوم 1381
43-روش های سواد آ موزی بزرگسالان ، دکتر زهرا صباغیان ، تهران ، مرکز نشر دانشگاهی ، چاپ هفتم ، 1382
44-http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-380281 خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران پایان نامه کارشناسی ارشد شهدخت آزادی
45- http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?newsid=456522
46-http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-380281 خبرگزاری دانشجویان ایران – تهران
47- روان شناسی کمرویی و روش های درمان ، دکتر غلامعلی افروزانتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ اول ، تهران 1374
48- روان شناسی یادگیری ، مولف دکتر محمد پارسا ، تهران ، موسسه انتشارات بعثت ، چاپ اول 1360
49- روان شناسی اجتماعی ، تالیف الیوت ارونسون ترجمه دکتر حسین شکر کن ، ، تهران ، انتشارات رشد ، چاپ سوم ؛ تابستان 1366
50-- روانشناسی رشد نوجوانان ، مولف علی اصغر حقانی ، تهران ، نشر شورا ، چاپ اول ، 1378
51- روان شناسی موفقیت در تحصیلات دانشگاهی ، مولف ، لیند گرن ، مترجم یوسف اردبیلی ، تهران ، انتشارات کویر ، چاپ دوم 1374
52- روزنامه اطلاعات : سه شنبه30 مرداد 1386-7 شعبان 1428- 21آگوست 2007- شماره 23989 نویسنده ، نگارنده
53- مدیریت رفتار کلاسی ، مولف دکتر محمد حسین رئوفی، مشهد ، انتشارات آستان قدس رضوی ، چاپ چهارم 1380
54- مبانی سازمانی مدیریت ، مولف طاهره فیضی، تهران ، انتشارات پیام نور ، چاپ نهم ، 1386
55- http://old.tebyan.net/Teb.aspx?nId=8850
56- افسردگی ، مولف راس میچل ، مترجم دکتر وحید رواندوست ، ناشر معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی ، مشهد 1367
57- افسردگی واکنش یا بیماری ، مولف دکتر فردریک فلک ، مترجم دکتر نصرت الله پور افکاری ، ناشر موسسه تحقیقاتی ذوقی ، تبریز ، چاپ اول بهار 1361 ص 6
58- http://tps.blogfa.com/cat-44.aspx